پرحرفيد يا کم حرف؟


 






 
واي سرم رفت. چقدر حرف مي زني...!هيس. تو را به خدا يک دقيقه ساکت باش. شايد هم برعکس، چقدر ساکت و کم حرف هستي . خب يک چيزي بگو...!شايد هم متعادل باشي؛ نه کم حرف، نه پرحرف
کدام را بيشتر ترجيح مي دهي؟البته براي ترجيح دادن، اول بايد خودت را بهتر بشناسي و اگر دوست داري خودت را بشناسي، به اين سؤال ها پاسخ بده
ـ با خود حرف زدن
الف-هرگز با خودم حرف نمي زنم
ب- بيشتر وقت ها با خودم حرف مي زنم
ج ـ به اين کار عادت ندارم، اما گاهي برايم پيش مي آيد
يک دوست صميمي برايت در مورد تعطيلاتي که گذرانده صحبت مي کند
الف- جمله ها را به جايش تمامي مي کني
ب- از مکث هايش استفاده مي کني تا ماجراي تعطيلات خودت را تعريف کني
ج-در سکوت به حرف هايش گوش مي سپاري
ـ از بين اين شغل ها يکي را انتخاب کن
الف-کمدين
ب-سياست مدار
ج-بازيگر پانتوميم
ـ هنگام صرف غذا با خانواده
الف- مثل هميشه غذا مي خوري تا زمان بگذرد
ب- در تمام مدت صرف غذا، ماجراهاي عجيب و شگفت انگيزي را براي بقيه تعريف مي کني
ج- در همه ي بحث ها شرکت مي کني
در گروه دوستانت تو بيشتر وقت ها
الف- نظاره گر هستي
ب- در زماني کوتاه کلي جوک و ماجراي با مزه تعريف مي کني
ج- در حال صحبت کردني و ديگران به حرف هايت گوش مي کنند
مي خواهي يک شعر بخواني؛ کدام يک از اين کارها را انجام مي دهي؟
الف- با حالتي شاعرانه سعي مي کني کلمات را بکشي
ب- خيلي سريع مي خواني؛ انگار در حال روزنامه خواندن هستي
ج- اداي شاعرهاي کارکشته را در مي آوري و شعر را مي خواني . اصلا انگار که خودت آن را سروده باشي
ـ معلم از تو مي خواهد براي درس جواب دادن پاي تخته بيايي
الف- حتي سؤال هايي را هم که بلد نيستي بي پاسخ نمي گذاري
ب-سريع به همه ي سرال ها جواب مي دهي، اما جواب هاي تقريبا بي ربط
ج-کمي استرس داري به همين دليل من و من مي کني و جواب خيلي از سؤال ها يادت مي رود
در کلاس درس هميشه در جاهايي مي نشيني که
الف-دنج باشد و به راحتي ديده نشوي
ب-وسط کلاس باشد تا بتواني به راحتي و ارامي با بغل دستي هايت پچ پچ کني
ج-ميز اول مي نشيني تا بتواني مدام با معلم تبادل نظر کني
لکنت زبان
الف-متأسفانه گاهي دچار اين حالت مي شوي
ب- هيچ وقت دچار اين حالت نمي شوي
ج- بله، خيلي زياد پيش مي آيد
بعدها دوست داري کدام يک از اينها باشي؟
الف-طراح يا نقاش
ج-خواننده
ب-کمدين
پاسخ تست
اگر بيشتر پاسخ «ج»باشد:تقريبا پرحرف
هميشه به راحتي کلمه يي را که لازم داري تا زا يک شنونده تبديل به گوينده شوي ، پيدا مي کني
در مواقعي که خطايي در حرف هايت پيدا شود قابليت اين را داري تا با حرف هاي جديد، شنونده را به گوش دادن علاقه مند کني. آفرين! اين خيلي خوب است، اما بايد قبول کني که هميشه نبايد فکر کني که حرف هايت براي ديگران هم جالب است
گاهي وقت ها يک شنونده پيدا مي کني که دلت مي خواهد ساعت ها با او حرف بزني، اما بايد مراقب باشي که در يک جمع دوستانه نبايد مدت طولاني فقط با يک نفر حرف زد و به بقيه بي اعتنا بود. اين کاربي ادبي است. شرکت کردن در بحث فقط صحبت کردن نيست؛ گاهي فقط بايد گوش کرد
!اگر بيشتر پاسخ ها«ب»باشد؛ وروره جادو
فيلم ديشب را ديدي؟
اين گوشي هاي جديد را ديده اي؟
و داستان ادامه دارد..وقتي از تعريف کردن فيلم فارغ مي شوي، مي روي سراغ آخرين مدل گوشي هاي تلفن همراه
تو هيچ وقت ساکت نمي شوي. حرف مي زني و حرف مي زنيم بدون اينکه لحظه يي مکث کني. درست مثل يک وروره جادو
خيلي ساده بگويم، به راحتي مي تواني اسمت را در کتار رکوردهاي جهان ثبت کني؛ به عنوان پرحرف ترين آدم روي زمين
پدر و مادر، دوست ها و بعضي از معلم ها گاهي به تو مي گويند؛ هيس، مي شود يک لحظه ساکت شوي؟اما چرا اين قدر از سکوت مي ترسي؟سکوت هميشه به ما اجازه ي فکر کردن مي دهد و فقط در آرامش است که آدم مي تواند خوب فکر کند
اگر بيشتر پاسخ ها«الف»باشد:کم حرف با خنده هاي نخودي
خواندن شعر يا رفتن پاي تخته براي تو يک شکنجه ي واقعي است. درست از همان لحظه يي که قرار است با صداي بلند خطاب به بقيه صحبت کني يا حتي زماني که مي خواهي با يکي از دوست هايت درباره ي عقايدت صحبت کني. زبانت مي گيرد، گونه هايت سرخ مي شود. جمله هايت ناتمام مي ماند. لکنت زبان مي گيري و کلمه يي را رها مي کني تا کلمه ي بعدي را بگويي، ان قدر که بيان کردن حرف هايت گاهي برايت غيرممکن مي وشد. با اين حال هميشه حرف هاي جالبي براي گفتن داري. نبايد براي گفتن حرف هايت تا اين حد بترسي . اما اگر واقعاً سخت است، در يک کلاس تئاتر ثبت نام کن. بازي در نقش هاي کمدي کمک زيادي به توخواهد کرد
منبع: مجله 7روز زندگي (ش 99)